تار دلنواز
پنجشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۴۰ ب.ظ
وقتی که او نوازد، تا تار دل نوازی
خرم کند کویرم با نغمه ی حجازی
آنان که با منند و هر دم ولی جدایند
با من بگو سخن ها آینه ی مجازی
در سردی هوایم آتش زده حضورش
این هست آتشی که باید در آن گدازی
من در هوای پاکش دم- بازدم کشیدم
من بی هوا بمیرم ای قلب بی هوازی!!!
ساعت به وقت چشمش از نیمه هم گذشته
در خواب کودکانه مائیم گرم بازی
فجر است تا طلوعش جز اندکی نمانده
امید وصل دارم با یاد او نمازی
در سجده گاه عشقش مهری تو را نباشد
من خاک کوی یارم با من اگر بسازی
صبح است و آفتاب چشمان تو غزل شد
سجاد خوانده چشمت دیگر نمانده رازی
آذر ماه 96