راز شب
جمعه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۲۵ ب.ظ
دیری است؛
آن سایه های پشت پنجره
در پشت سیاهی به خواب رفته اند
سگ ها چه سرد خفته اند
بس خسته و ملول،
شب ساکت است و خسته تر
او در نگاه خود
آشفته مانده است
در چشم اوخوابی نمانده است
در فکر آشنا؛
او گفته راز خود به من
آن سوی خاک ها
آفتاب را
در پشت تپه هاست
هر لحظه انتظار می کشد .
چهارم دی ماه هشتاد و شش
- ۹۲/۰۵/۲۵
وبلاگ خوبی دارین
به ماهم سر بزنید
http://yousaf.persianblog.ir/