اکنون
شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۰۶ ب.ظ
ساعتم اکنون است
و من از ثانیه ها پرسیدم
که شما تا به کجا همسفر ما هستید؟
آن یکی می خندید
آن یکی گریان بود
همه آواز هماهنگی
و خروسی می خواند
روی پرچین زمان
ساعت از خواب پرید
ساعتم روشن شد
همچنان می رفتند
ساعتم اکنون بود
ساعتم هم صحبت
همچنان خندانند
همچنان گریانند
لحظه ها سیلانند
پشت این ساعت من
همگی پنهانند .
مهر 86
- ۹۲/۰۷/۰۶