VEB YAZILARI

سجاد سیفی

VEB YAZILARI

سجاد سیفی

آشنایی
VEB YAZILARI

سلام عزیز دوستلار

اورگین بیر یاری وار
یارئما بیر یاری وار
آللاهئم یار اونادئ
هارداکئ دیاری وار

پیام های کوتاه
  • ۲۴ بهمن ۹۲ , ۰۰:۰۶
    محبت
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خواب» ثبت شده است

هر شب رسیده چشم را خواب می خورد

ذهنم به سمت کودکی ام تاب می خورد

ماندم همیشه در عطش چشم آبی ات

این چشمه از کجای دلت آب می خورد

در خاطرم به رستم و سهراب خیره ام        

اشک آمد و کویر تو سیراب می خورد!

بادام تلخ زندگی دو بخش کرد، او

بابا که صورتش به آفتاب می خورد

یادم نرفته سرخی درسی که رد شدیم

سیبی که چیده بودم و بی تاب می خورد

حالا که فصل امتحان شده ، پیشانی من است

در سجده ی کتاب، به این قاب می خورد

                                       1391/12/02

روی در کوی دبستان، رفتم .

خانه ها در راهش

               همه شان خالی بود

سبزه ها شان تاریک

تکّه نوری دیدم

روی دیوارش چیدم

خانه هاشان بیدار

            همه شان بی دیوار

سایه ها دیوار شدند

سایه ها خواب به من می دادند

من به آنها مهتاب

سایه ها روشن و بی خواب شدند

روشنی دور شد و من به کنارش رفتم

ناگهان، یکسره آنجا همه جا ابری شد؛

بارید

در مسیر بارانی، قطره هایی تشنه

جرعه آبی دادم، همه سیراب شدند

قطره ها باریدند

           همه در وسعت تنهایی من،

جوشیدند؛

چشمه هایی که در آن تازه هنوز

پیچ و خم های گل پیچک من

پشت دیوار زمان

روی دیوار زمین

زیر دیوار خودم پنهان بود .

09/09/89

لب روی لبت هر ثمرش یک بوس است

بی تو اما چه ثمر حاصل آن افسوس است

خوش به حال دل شب بوسه به ماهش می زد

بی تو هر شب پس هر خواب پر از کابوس است