VEB YAZILARI

سجاد سیفی

VEB YAZILARI

سجاد سیفی

آشنایی
VEB YAZILARI

سلام عزیز دوستلار

اورگین بیر یاری وار
یارئما بیر یاری وار
آللاهئم یار اونادئ
هارداکئ دیاری وار

پیام های کوتاه
  • ۲۴ بهمن ۹۲ , ۰۰:۰۶
    محبت
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روستای قره قشلاق قوری چای» ثبت شده است

امروز بچه ها

یک فصل تازه شد

با دست های سرد

با باد خوش زبان

او مهر مهربان

اینجا چه گرمِ گرم،

آنجا چه سردِ سرد،

بیرون این کلاس

درسی دوباره شد

یک برگ منتظر

یک رنگ تازه داشت

سبزی به رخ نداشت

او زردِ زردِ زرد

پیراهنی جدید

بادی که می وزید

در پشت این نگاه

حرفی دوباره داشت

او تاب خورد و رفت

با دوستان خود

مهمان خاک شد

او منتظر نشست

ناگاه یک نفر،

شاید که بی خبر

پا بر رخش گذاشت

پا روی آن نگاه

خش خش کنان شکست

پیمان کهنه را

با خاک او ببست

پیمان تازه را .

 

قره قشلاق - مهر 86

 

طرح گرمای دلم

                        روی تاریکی و سرمای زمین می ریزد

شعله ی سبز خیالم سرریز

آسمان شده سرریز از فجر

نقطه های دل او پنهان نیست

و چقدر فاصله ها نزدیک است

و اگر روی دلش دست کشم

ممکن است لق بشود

                              و بیافتد به زمین

و چه زیبا می شد

روی سجاده ی شب

                          می شود سجده ی بارانی شد!

 

86 - روستای قره قشلاق قوری چای